صفحه اول | ایمیل من | فید مطالب | تماس با ما | نقشه سایت

محبت در کلاس ریاضی

۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبه


تدریس، یک نوع ارتباط میان معلم و شاگرد است و ارتباط شرط لازم تدریس در فرآیند آموزش است. هیچگونه یادگیری یا تغییر در فرآیند تدریس صورت نخواهد گرفت مگر اینکه معلم با فراگیرانش ارتباط مؤثر برقرار کند و بداند که در صورت رعایت نکردن این نکات، ارتباط موفقی برقرار نخواهد شد و در نتیجه او شاگردانش را بدون احساس و کمتوجه خواهد خواند و شاگردانش تدریس او را غیرمفید به حساب خواهند آورد.
معلم باید موانع ارتباط را بشناسد. او باید بداند که رفتار ارتباطی ممکن است به مرور زمان جنبه عادت به خود بگیرد و زمانی که رفتار ارتباطی به صورت عادت درآید، تأثیر و نفوذ خود را از دست خواهد داد. 

نیز باید بداند که هرچه با عوامل و فرآیند ارتباط آشنایی و بر آنها تسلط داشته باشد معلم موفقتری خواهد بود چون معلم در پرتو هنر ارتباط، شاگرد را درک میکند، نقاط ضعف و قوت او را به دست میآورد، از زیر و بم روحی او آگاهی مییابد و براساس همین دریافتها با او ارتباط برقرار میکند و چون قوت و ضعف را دریافته به خوبی و آسانی میتواند او را جذب و شیفته کند.
ناگفته نماند که در مواردی ارتباط دو نفر با یکدیگر ارتباط بسیار سطحی است ولی گاهی ارتباطی که میان دو نفر برقرار میشود عمیق است یعنی طرفین با همه وجود و صمیمانه با یکدیگر پیوند پیدا میکنند و هدف از ایجاد ارتباط میان شاگرد و معلم، برقراری پیوند و ارتباط عمیق است.

تأثیر علم معلم ریاضی در فرآیند تدریس
معلم ریاضی هر اندازه از نظر علمی قوی تلقی شود ولی دارای رفتار انسانی مطلوب نباشد، موردقبول شاگردان واقع نخواهد شد. شخصیت متعادل، همراه با تسلط علمی معلم، او را از نظر شاگردانش باارزش و اعتبار میکند. تسلط بر محتوا و موضوع درس و اخلاق معلم ریاضی، از مهمترین ویژگیهای اوست. 

روابط میان معلم و شاگردان
در این مبحث، ابتدا به بررسی ویژگیهای شخصیتی معلمان و سپس به تأثیر و نقش رفتار آنان در فرآیند تدریس میپردازیم. در روند این بررسی، ما بیشتر به تحلیل نوع نگرش روابط معلم نسبت به شاگردان میپردازیم و آنان را به دو گروه شاگردنگر و درسنگر تقسیم میکنیم. 

۱) معلمان شاگردنگر. این گروه از معلمان، شاگردان را هسته مرکزی فعالیت خود قرار میدهند و آنها را محور اصلی فعالیتهای آموزشی میدانند. آنان فعالیت و رشد همه جانبه شاگردان را در نظر میگیرند و مواد درسی و انتقال دانش را برای پرورش آنها به کار میبرند. 
این گروه بهطور کلی، به پرورش استعداد شاگردان شوق فراوان دارند. اینان از میان علوم، بیشتر به علوم انسانی مخصوصاً روانشناسی توجه دارند.

۲) معلمان درسنگر. معلمان درسنگر، بیشتر به درس اهمیت میدهند تا پرورش شاگردان؛ تمامی کوشش آنها بر این است که به هر طریقی که شده درس را به شاگردان انتقال دهند. گروه درسنگر، به شاگردان و تفاوتهای فردی آنان توجه ندارند یا آن را چندان مهم تلقی نمیکنند.
به نظر این گروه، شاگردان موظفند که درس را بهطور کامل یاد بگیرند و به معلم پس بدهند. به اعتقاد افراد این گروه، حقایق علمی شاگردان را برای زندگی اجتماعی آماده میکند. به همین دلیل کسب دانش در درجه نخست اهمیت قرار دارد. این معلمان به علوم و فنون رغبت فراوان دارند.
گروه درسنگر را میتوان به دو گروه کوچکتر یعنی درسنگر علمی و درسنگر فلسفی تقسیم کرد. گروه درسنگر علمی بیشتر به رشتههای علمی علاقمند هستند و میکوشند تا از این نظر دانش خود را روزبهروز گسترش دهند.
با آنکه مطالب درسی آنها گیرایی درسهای فلسفی و اجتماعی را ندارد، ولی به سبب اطلاعات وسیعی که در رشتههای علمی دارند، میتوانند شاگردان را به سوی خود جلب کنند.
تأثیری که معلمان درسنگر علمی در شاگردان میگذارند، ناشی از شخصیت آنان نیست، بلکه زاده وسعت اطلاعات آنهاست. چنین تأثیری معمولاً تأثیر تعلیمی است نه تربیتی، ولی با این وصف آنها بهطور غیرمستقیم در شاگردان تأثیر تربیتی هم میگذارند؛ اگرچه علاقه این گروه از معلمان بیشتر به رشتههای علمی و مواد درسی است تا شاگردان، ولی دلبستگی آنها به علم باعث میشود که گاهی شاگردان با علاقه فراوان در کلاس درسشان حاضر شوند.
این گروه از معلمان اگر به نیاز و علاقه شاگردان توجه کنند و با آنها ارتباط مطلوب و پراز مهر و محبتی را برقرار کنند، میتوانند معلمان خوب و مفیدی باشند و تأثیر مثبتی در شاگردان بگذارند. 

تأثیر شخصیت و رفتار معلم ریاضی در فرآیند تدریس
اساسیترین عامل برای ایجاد موقعیت مطلوب در تحقق هدفهای آموزش ریاضی، معلم است. اوست که میتواند حتی نقص کتابهای درسی و کمبود امکانات آموزشی را جبران کند یا برعکس، بهترین موقعیت و موضوع تدریس را با ناتوانی در ایجاد ارتباط عاطفی مطلوب، به محیط غیرفعال و و غیرجذاب تبدیل کند. درفرآیند تدریس، تنها تجارب و دیدگاههای علمی معلم نیست که مؤثر واقع میشود، بلکه کل شخصیت اوست که در ایجاد یادگیری و تغییر و تحول شاگرد تأثیر میگذارد.
در فرآیند تدریس، رفتار و کردار معلم از اهمیت خاصی برخوردار است. برای شاگردان، عمل و رفتار معلم معیار مناسبی برای ارزشیابی مطلب، گفتهها، وصایا و رهنمودهای او است. بنابراین، معلم باید در رفتار و اعمالش آن قدر بزرگوار باشد که نمونه و الگوی شاگردانش قرار گیرد.
معلم ریاضی در رابطه با شاگردانش نباید این حق را به خودش بدهد که شاگرد را به دلیل اینکه یک نسل از او دیرتر به دنیا آمده است، یا چند سال از او کوچکتر است، پذیرنده همه حرفهایش بداند. معلم باید هنگام تدریس به تمامی شاگردانش توجه کند. اغلب شاگردان مخصوصاً در دوره راهنمایی و سالهای اول دبیرستان، با توجه به اقتضای سنی خود به توجه بیشتر معلم نیاز دارند و دوست دارند که به اظهار نظرهای آنان توجه شود و طرف مشورت قرار گیرند. اگر معلم به این مسأله اساسی توجه نکند و شاگردانش را در تصمیمگیریها دخالت ندهد یا همیشه از تعداد خاصی نظرخواهی کند، شاگردانش برای جلب توجه او و اثبات وجود خود، دست به کارهایی خواهند زد که نظم کلاس در هم بریزد و تدریس دچار شکست شود. معلم نباید در برخورد با شاگردان عدالت را فراموش کند. او نباید میان شاگردان تفاوت و تمایز قائل شود. اگر شاگردان احساس کنند که معلم میان آنها تبعیض قائل شده است، به او توجه و اعتماد نخواهند کرد.
نگاه محبت آمیز معلم، همانند صدایش باید به طور یکسان شامل حال تمامی شاگردان شود؛ زیرا رفتارهای معلم برای شاگردان قابل تعبیر و تفسیر است. معلم ریاضی باید با لحن مهربان و صمیمی صحبت کند و از تکیه کلامهای بیمورد اجتناب ورزند، آهسته صحبت نکند و به گونهای صحبت کند که شاگردان به راحتی صدای او را بشنوند.
معلمان ریاضی بیشتر از نوع معلمان درس نگر علمی هستند. آنان معمولاً سختگیر و بیمهر و محبت هستند. معلمان ریاضی فکر میکنند که اگر خشن نباشند، اگر خشک و جدی نباشند، دانشآموزان درس ریاضی را نخواهند خواند و چیزی از ریاضی یاد نخواهند گرفت! بسیاری از زمانهایی که دانشآموزان نسبت به تدریس یک معلم ریاضی اعتراض دارند، مسأله ربطی به تدریس معلم ندارند بلکه مشکل به نوع رفتار معلم برمیگردد که شاگردان دل خوشی از آن ندارند! 

هنر محبت و مهرورزی
از جمله دلایلی که موسی بن عمران را به مقامهای موسویه و درجات عالیه رساند و او را در دایره محبت الهی قرارداد، سجدههای فروتنانهاش در پیشگاه حق و مهرورزیاش نسبت به خلق بود. خدا به او فرمود: روزگاری که به شغل شبانی و چرانیدن گوسپندان اشتغال داشتی، برهای از میان گله گریخت، تو به دنبال او روان شدی، به اندازهای آن بره تو را به دنبال خود دوانید که خسته شدی ولی در نهایت به او رسیدی و او را بغل گرفته، نوازش کردی و به گله باز گردانیدی و بر او خشم نگرفتی و به وی تندی ننمودی، کسی که با حیوان رمیدهای اینگونه برخورد کند، لایق و شایسته معلمی و هدایتگری نسبت به انسانهاست. از این جهت به مقام نبوت و رسالت برگزیده شدی.
محبت و مهرورزی محصول و میوه شیرین و پرفایده معرفت و آگاهی است، معرفتی که ابزارش حواس ظاهری و باطنی است و همچون آب، چشمه شیرینی است که در کشتزار وجود به آبیاری برمیخیزد و دانههای استعدادهای شگرف خدادادی را به فعلیت میرساند و از وجود انسان منبعی از ایمان و اخلاق و کرامت و وقار و ادب میسازد و وی را تبدیل به روضه رضوان و ملکوتی میکند.
در میان شاگردان فردی پیدا نمیشود که نسبت به مهر و محبت معلمان خشنود نباشد، بلکه تمامی شاگردان بسیار علاقهمند هستند که مورد مهر و محبت معلمان قرار گیرند. معلمان اگر رفتار توأم با محبت و مهر را در کلاس پیش بگیرند، شاگردان با علاقه فراوان در سرکلاسشان حاضر خواهند شد.
با یک تجزیه و تحلیل میتوان ادعا کرد که سهم مهمی از پیدایش علوم و اکتشافات و اختراعات، با ارتباطات انسانی ارتباط دارد.
اگر مخترعی به اختراعی دست می یابد و اگر کوه بیستونی شکافته میشود و اگر قارهای کشف میشود درست است که عوامل متعددی دخالت دارند ولی نمیتوان محبت کردنها و تشویق و ترغیب نمودنها را نادیده بگیریم. درست است که بسیاری از دانشآموزان با تلاش و کوشش خود را به سطح عالی از تحصیل میرسند، ولی این اشتباه است که موفقیتها را تنها مرهون تلاشها و کوششهای مداوم آنان بدانیم بلکه تأیید کردنها و محبت نمودنها هم خود سهم بسزایی در پیشرفت و تکامل اینگونه دانشآموزان داشته است. 

نتیجه گیری
ما معلمان ریاضی فقط به روشهای تدریس ریاضی فکر میکنیم اما نصف تدریس ریاضی محبت است. معلمهایی بیشتر موفق هستند که در کلاس به دانش آموزش به چشم دوستان کوچک خود نگاه میکنند و آنها را از صمیم قلب دوست دارند! شاید بیشتر معلمان فکر میکنند که فقط معلمان مقاطع ابتدایی باید در کلاس درس با محبت با دانشآموزان رفتار کنند. زیرا دانشآموزان از نظر سنی کوچک هستند و معلمی را که به آنها محبت کند، دوست دارند و به خاطر آن معلم به مدرسه میآیند و درس میخوانند. اما واقعیت این است که دانشآموزان مقاطع دیگر هم در سایه محبت معلمان بهتر درست میخوانند. تشویق و محبت همانند نیروی محرکهای دانشآموزان را به حرکت در میآورند.
ما اغلب فراموش میکنیم که بیشتر دانشآموزان برای معلمانی که به آنها محبت میکنند و به سادگی از اشتباههای آنان میگذرند، هرکاری میکنند. در بیشتر موارد، دانشآموزان حاضرند هر کاری را بکنند تا تأیید چنین معلمانی را به دست آورند.
معلمان ریاضی باید علاقه و محبت خود رابه صورت کلامی و هم از طریق ابزارهای غیرکلامی همچون توجه تمام و کمال به دانشآموزان، حفظ و تداوم ارتباط چشمی با تمامی دانشآموزان و لبخند زدن نشان دهند.
کاری که یک لبخند ساده انجام میدهد، از تندی و تیزی ساخته نیست و معروف است که با محبت خارها گل میشود. یعنی سختیها و دشواریها، با یک تبسم و یک لبخند ملیح به آسانی از بین میرود قدرت و نفوذ یک لبخند بر قلبها، بیشتر از متههای حفاری بر دیوارهاست. در پس هر لبخند، احساس رضایت، محبت، همدلی و همدردی وجود دارد.اگر به یک دانشآموز بگویید کودن است و از عهده یادگیری ریاضی برنمیآید و تمام تمرینهایش را غلط انجام میدهد، هرگز علاقهای به ریاضی نشان نخواهد داد. چون شما ندانسته میل به پیشرفت و یادگیری ریاضی را در او کشتهاید. اما چنانچه برعکس رفتار کنید و با تشویق دانشآموزان وانمود کنید که برطرف کردن اشکالات ریاضیشان آسان است. کاری میکنید که خواستهتان از دانشآموزان برایشان آسان جلوه کند و دانشآموز خود را در برابر یک غیرممکن نبیند، نتیجه فرق خواهد کرد.
شما میتوانید به آسان بودن کار تأکید کنید و در مقابل استعداد شاگردان را در انجام آن بستایید.
بگذارید شاگردان بفهمند که شما به توانایی آنان در یادگیری ریاضی ایمان دارید. اجازه دهید درک کنند شما به استعداد نهفته آنان پی بردهاید چون در آن صورت با کار و فعالیت به شما ثابت خواهند کرد که اشتباه نکردهاید و خورشید پیروزی دمیده است.
افراد وقتی جذب دیگران میشوند که با همه وجود احساس کنند که دیگران آنان را پذیرفتهاند، آنها را قبول دارند و برای آنها شخصیت قائل هستند اگر بخواهید دانشآموزان را با خود همراه کنید تا ریاضی را خوب یاد بگیرند بعد از این که به موضوع مورد تدریستان مسلط شدید، رعایت دو اصل زیر ضروری است:
▪ اصل نخست آن است که صمیمانه و درنهایت اخلاص به شاگردان مهر بورزید. همیشه قبل از ورود به کلاس با خود بگویید من شاگردانم را دوست دارم. شاگردانم دوستان کوچکم هستند.
▪ اصل دوم: همیشه لبخند بزنید و نتیجه آن را در کلاس ببینید؟
باب علم آدمیت با محبت باز شد
چهره سخت ریاضی با محبت ناز شد
علم، همراه ریاضی سخت و استدلال نیست
تخته و سیم اضافی با محبت ساز شد!